موسسه ثبت کریم ان در این ملب قصد دارد به توضیح استراتژی ساخت یک برند بپردازد.در دنیای پر رقابت فعلی که محصول های متفاوت و متنوع با استفاده از روش های درست، قابلیت موفقیت در بازار را دارا می باشند ، جهت موفقیت می بایست به دارایی های نامشهود شرکت بیش تر از قبل توجه کرد تا قادر باشیم در این حیطه پایدار باشیم.
در این بین، برندها قابلیتی مخصوص برای منحصر به فرد بودن و برجسته نمودن کالا یا خدمت را به دست می دهند.
برند نمادی می باشد که دامنه متنوعی از ایده ها و ویژگی ها را در بر دارد. مصرف کنندگان از روش برند ها محصول ها و یا خدمت ها را شناخته و به آن ها پایبند می باشند. بالاتربودن قدرت نام و نشان تجاری برای متفاوت کردن به طور تاثیر گذاری می تواند مزیت هایی از جمله بالاتر بردن قصد خرید، هزینه ها ی کمتر بازاریابی ، افزایش فروش، اولویت بندی های قیمت و وفاداری مشتری در محصول ها و خدمات ایجاد کند.
ساخت برند به مراحلی اطلاق می شود که یک سازمان را شناسانده و نشان دهنده ی میراث ، فرهنگ و ارزش ها ، مردم و استراتژی برند آن سازمان می باشد و شروع این فرآیند در ارتباط با اولیه ترین تجربه و برخورد مشتری با برند ، به هر نحوی که باشد نتیجه مورد نظر ” پایداری برند در ذهن مشتری” می باشد.
تجربه مشتری ریشه در مجموعه ای ازتعامل های بین یک محصول و مشتری ، یک شرکت ، یک بخش از سازمان ، یک مغازه ، فروشنده و غیره دارد. به طوری که باعث ایجاد پاسخ از طرف مقابل می شود. این تجربه کاملاَ شخصی بوده و اشاره به درگیر شدن مشتری در سطح های متفاوت عقلانی ، عاطفی ، احساسی ، روحی و فیزیکی دارد.
” رفتارهای مشتری به طور عمده بعد از ابتدایی ترین تجربه مشتری تشکیل می شوند “.
یکی از مهم ترین هدف ها بعد از ابتدایی ترین تجربه مشتری از برند، اولویت آن برند در ذهن مشتری می باشد. هر وقت بعد از ابتدایی ترین مراجعه مشتری به برند و تجربه آن ، مشتری آماده ی شناساندن آن به بقیه شود و برای دومین بار ذهنش به سمت برند ما بیاید، یعنی برند ما در ذهن وی برتری یافته است.
امروزه با توجه به اهمیت ساخت برند به دنبال آن این سوال اساسی به ذهن می رسد که چگونه می توان یک برند قدرتمند ساخت؟
میزان تحصیلات ،میزان درآمد، سن ، جنس، شیوه ی زندگی و مشخصه های دیگر مخاطبان هدف تا چه اندازه بر ساخت برند اثر می گذارند ؟
نقش جذابیت و خلاقیت در ساخت برند چیست؟
آیا میان متغیرهای بالا با ساخت برند ارتباطی می باشد؟
مطابق نتیجه های بدست آمده بین تمامی متغیرهای بالا همبستگی می باشد .به عنوان نمونه ساخت برند برای مخاطب ها هدف خردسال با روش های ساخت برند برای بزرگسالان متفاوت می باشد.به همین دلیل می بایست به فاکتورهای متفاوتی مانند سن و جنس مخاطب ها هدف در ساخت برند توجه نمود چرا که در نهایت بر ساخت برند تاثیر می گذارند و بعد بین متغیرها همبستگی درست کرد.
کلیه ی عامل های درون وبرون سازمانی در ساخت برند تاثیر داشته باشند و می بایست برای آن برنامه ریزی مخصوصی را درنظر گرفت. توجه به یک سری عامل ها و نادیده گرفتن عامل های دیگر منجر به برجسته شدن و موفق تر شدن برند نمی شوند.
در زیر در یک دسته بندی ویژه به عامل های درونی و بیرونی اثرگذار در درست کردن برند می پردازیم.
جایگاه سازی محصول و یا خدمت در بازار
جایگاه سازی برند به معنای گشودن راهی جهت ورود و نقش بستن در ذهن مصرف کننده می باشد. در جایگاه سازی شرکت تلاش می کند تا نام تجاری خود را ازسایر رقیب ها به طور واضح و روشن جداسازی کرده و شکاف بین نیاز مصرف کننده و محصول ها و خدمت های تحویل شده به وسیله ی سایر رقیب ها را دربربگیرد.
در جایگاه سازی برند، مدیرهای برند می بایست در همه حال رفتار فروشنده های خود را درنظر بگیرند تا نتیجه برخورد آن ها منجر به از دست دادن یک مشتری ودر نهایت قابل اعتبار بودن برندشان نشود.
رفتار و برخورد درست یک فروشنده درحالتی که در صورت وجود نقاط ضعف دیگر خیلی می تواند کمک کند که مشتری به دوباره به آن برند مراجعه کند. چرا که رفتارهای انسانی بیش تر از هر چیز دیگر در ذهن مشتری باقی می مانند.همین طور، درصورتی که هیچ ایرادی در برند و خرده فروشی آن وجود نداشته باشد،چنانچه فروشنده نامناسبی در خرده فروشی باشد ، تبدیل به یک ایراد بزرگ در برند می شود و موجب سرخوردگی مشتری می شود.
به همین دلیل برای ایجاد یک تجربه مناسب برای مشتری می بایست رفتارهای مناسب از سمت تحویل دهنده ی خدمت ها و یا فروشنده ی خرده فروشی دیده شود. این کار بااستفاده از یک فروشنده کارآزموده و مناسب و همچنین توجیه شده در رفتار مشتری به دست می آید.
” در مدت طولانی کارکردهای عاطفی بیش تر از کارکردهای خود محصول در ایجاد تجربه های موفق در مشتری اثر می گذارند” .
به همین دلیل باید به طرز رفتارها توجه زیادتری کرد تا ابتدایی ترین برخورد مشتری با جلوه ظاهری شرکت ما باعث تجربه خوبی از برند ما شود و قادر باشیم در همان ابتدایی ترین تجربه دید مثبتی در ذهن مشتری درست کنیم.
به همین علت، جایگاه یابی نباید و بایدهای نام تجاری را توضیح می دهد و برند را مثل یک کالا لحاظ می کند و در کل متکی به بازاریابی اسم تجاری می باشد.اسم تجاری را می توان با تحویل فایده های زیادتر به مشتری و برآوردن نیازهای عاطفی و کارکردی وی از بقیه رقیب ها جداسازی کرد.آگاهی ، شخصیت و هویت و ارتباط های اسم تجاری بر جایگاه یابی اسم تجاری تاثیر دارند.
تصویر سازی برند
اشخاص در مقابل آنچه واقعیت دارد از خود عکس العمل بروز نمی دهند، بلکه در مقابل آنچه که می اندیشند که واقعیت می باشد عکس العمل بروز می دهند . این دیدگاه باعث گرفتن یک رویکرد مشتری محورتر به وسیله ی یک نفر در طی یک زمان و در نتیجه تجربه غیرمستقیم یا مستقیم آن اسم تجاری، می شود.
این پیوند ها می توانند در ارتباط با کیفیت عملکرد، یا با افراد، یا با رویدادها باشند. احتمال ضعیفی وجود دارد که دو نفر دقیقاَ تصویر ذهنی یکسانی از یک نام تجاری داشته باشند زیرا هیچ دو نفری دارای تجربه های یکسانی نمی باشند ، ولی ممکن است که تصویرهای ذهنی دو نفر دارای ویژگی های مشترکی باشند.
برداشت ها و ذهنیات مصرف کنندگان از برند، مبنای خرید و تصمیم و اعتماد به اسم تجاری را تشکیل می دهد، به طوری که وجود یک علامت تجاری قوی به عنوان یک مزیت رقابتی پایدار ، اجازه دسترسی به سهم بازار بیشتری را آماده می کند.همان گونه که اشاره کردیم، تصویر ذهنی مشتری دربردارنده ی تداعی های وی در مورد کارکردها و کیفیت محصول و کارکردهای شرکت می باشد. همین طور تصویر ذهنی مشتری شامل مدل اقتصادی که تنها مطابق قیمت بنا شده است می باشد.
شش برتری اصولی در شرکت های صنعتی که از تصور ” برند قوی” برای محصول هایشان ایجاد خواهد شد:
- محصول درخواست می شود.
- محصول های رقابتی قبول نمی شوند.
- مکاتبه ها به طور سریع قبول می شود.
- رضایت مشتری ها بهبود می یابد.
- قدرت شبکه توزیع زیاد می شود.
- شرکت ارزش زیادتری پیدا خواهد نمود.
منحصر به فرد بودن و جذابیت برند
زیبایی ظاهری ، خلاقیت ، جذابیت ،هیجان انگیزی ، گیرایی و سادگی بخشی از ویژگی های یک برند تاثیرگذار می باشد.شکل ویژه بطری های شرکت کوکاکولا (Coca-cola) ؛ طاق قوسی شکل طلایی رنگ خاص شرکت مک دونالدز ؛ آرم دایره ای شکل سفید و آبی رنگ اتومبیل بی ام دبلیو؛ و سیب رنگارنگ و گاز زده شده شرکت اپل مکینتاش ، همگی مثال های مشخص از مارک های تجاری ای می باشند که به خاطر آرم خود به طور فوری شناسایی می شوند. در حالی که این برداشت از اسم تجاری یکی از عنصرهای مهم ایجاد یک اسم تجاری را تشکیل می دهد ولی نباید زیاد از حد بر روی آن تاکید شود.
پیشنهادها و نتیجه گیری
در ایجاد اسم و نشان تجاری می بایست استراتژیهای راهبردی را به کار برد . اسم و نشان تجاری علاوه براین که در محصول های ملموس کاربرد دارند در محصول های ناملموس یا خدمات نیز مطرح می باشد .
در این خصوص تجربه مشتری از تصویربرند و برند، بر ساخت برند اثر معناداری دارد و می توان گفت چنانچه مدیرها و صاحب های برند بتوانند یک بازخورد مثبت در ذهن مشتری مخصوصا درابتدایی ترین مراجعه وی ایجاد کنند می توانند به ایجاد برند خود و در واقع قوی تر کردن برند خود در این صنعت، کمک قابل توجهی کنند.چنانچه مدیرهای برند قادر باشند با عامل های خارجی مانند تبلیغ ها، برند خود را در ذهن مشتری برتری بخشند می بایست به ادامه کار نیز توجه کنند و آن این می باشد که چنانچه در تجربه مشتری از برند اتفاق نامساعدی از دیدگاه مشتری بوجود بیاید، برندشان ازدیدگاه مشتری محو می شود.
پس چنانچه قادر باشیم وجهه بیرونی برند خود را اعتبار دهیم می بایست بتوانیم وجهه درونی آن را نیز اعتبار بدهیم. این کار به وسیله ی مشتری ارزیابی می شود و به همین علت می بایست تلاش خود را در بوجود آوردن یک تجربه موفق برای مشتری بکنیم تا از این روش برند ما در ذهن مشتری دارای اعتبار باشد یا به عبارت دیگر شامل اولویت شود.
فضای کار ، قیمت، نیروی انسانی و چگونگی ارائه خدمت ها اثر مستقیمی بر رضایت و تصویر مثبت از برند دارند. درصورتی که ، یک خرده فروشی و یا مدیرهای نام تجاری قادرند راه حل هایی را چه از نظر اقدامات بیرونی مانند تبلیغ ها و چه ازنقطه نظر داخلی مانند درست کردن یک محیط برای اعتبار دادن و بزرگ نشان دادن برند خود تحویل دهند و سیاست های درستی را در مقابل خود قرار دهند، قادرند برند خود را در ذهن مشتری به عنوان یک برند معتبر و مطرح جلوه دهند ، درصورتی که که مشتری با یادآوری محصول، به یاد برند شما باشد.
ثبت کریم خان با در نظر گرفتن کادر تخصصی و منحصر به فرد آماده ی پاسخگویی به صورت کاملا رایگان در خصوص ثبت برند قدرتمند به شما می باشد .
دیدگاهی یافت نشد